نماز پیامبر صلّى الله علیه و آله
1ـ جابر بن عبدالله : پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله براى خوراک و یا چیز دیگرى ، نماز را به تأخیر نمى انداخت.
2 ـ امام علىّ علیه السّلام :
پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله شام و یا چیز دیگرى را بر نماز مقدم نمى
داشت و هنگامى که وقت نماز در مى رسید ، گویا خانواده و دوست را نمى
شناسد[1].
3 ـ عائشه: پیامبر
خدا صلّى الله علیه و آله با ما و ما با او گفتگو مى کردیم . هنگام نماز
که مى شد گویا نه او ما را مى شناخته و نه ما او را مى شناختیم.
4 ـ ابن طاووس: نقل شده: هنگامى که پیامبر صلّى الله علیه و آله به نماز مى ایستاد ، گویا ایشان جامه اى به کنار افکنده بود.
5 ـ ابو [محمّد] عبدالله بن حامد در
حالى که حدیث را به برخى از نیکان مى رساند: پیامبر صلّى الله علیه و آله
هرگاه نماز مى خواند، از سینه اش آوایى از خوف ، چون آواز جوشش دیگ شنیده
مى شد[2].
6 ـ جعفر بن علىّ قمى: پیامبر هرگاه به نماز مى ایستاد، از ترس خداى متعال، رنگ چهره اش تغییر مى کرد و سینه اش آوایى چون آواز جوشش دیگ داشت.
7 ـ امام سجاد علیه السّلام : پیامبر آنقدر در نماز مى ایستاد ، تا پاهایش ورم مى کرد.
8 ـ امام باقر علیه السّلام :
عایشه در شبى که نوبت ماندن پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله نزدش بود ،
به ایشان عرض کرد: اى پیامبر خدا ، چرا خود را به زحمت مى اندازى با آنکه
خداوند گناه گذشته و آینده تو را آمرزیده است. فرمود: اى عایشه، آیا بنده
اى سپاسگزار نباشم؟ و پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله بر سر انگشتان پایش
مى ایستاد تا اینکه خداوند سبحان و متعال فرو فرستاد: «طه، ما قرآن را بر
تو فرو نفرستادیم تا بر خود سخت گیرى» .
9 ـ امام صادق علیه السّلام : پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله دو برابرِ نماز واجب، نماز مستحب مى خواند.
10 ـ امام باقر علیه السّلام :
پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله از آغاز روز تا زوال خورشید ، هیچ نماز
نمى خواند و هنگام زوال، هشت رکعت نماز مى خواند که همان نماز «توبه
کنندگان» است . در این ساعت، درهاى آسمان گشوده مى شود و دعا پذیرفته مى
شود، نسیم ها(ى رحمت) مى وزد و خداوند به آفریده هایش مى نگرد . پس هنگامى
که سایه به اندازه یک ذراع باز مى گشت، چهار رکعت نماز ظهر مى گزارد و پس
از ظهر دو رکعت و سپس دو رکعت دیگر مى خواند و هنگامى که سایه به اندازه
یک[3] ذراع باز مى گشت، چهار رکعت نماز عصر مى گزارد و پس از مغرب، چهار
رکعت مى خواند و سپس نمازى نمى خواند تا شفق فرو رود و هنگامى که فرو مى
رفت، نماز عشاء را مى گزارد. سپس پیامبر به بسترش مى رفت و نماز نمى خواند
تا نیمى از شب سپرى شود. هنگامى که شب از نیمه مى گذشت، هشت رکعت نماز مى
گزارد و در پاره چهارم شب، سه رکعت نماز وتر مى گزارد و در آن ها «فاتحة
الکتاب» و «قل هو الله احد» مى خواند و سه رکعت را با یک سلام دادن از هم
جدا مى کرد و سخن مى گفت و نیازهایش را مى طلبید و از نمازگاهش بیرون نمى
آمد ، تا اینکه رکعت سوّم نماز وتر را بخواند و در آن پیش از رکوع، قنوت مى
خواند . سپس سلام مى داد و دو رکعت نماز (نافله) فجر را هنگام دمیدن سپیده
یا اندکى پس و پیش، مى گزارد. سپس دو رکعت نماز صبح ـ یعنى سپیده دمان ـ
را هنگامى مى خواند که سپیده گسترش مى یافت و به خوبى روشن مى شد. پس این
نماز پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله تا هنگام قبض روحش بود.
نماز امام علىّ علیه السّلام
11 ـ دیلمى ـ
در توصیف نماز امام علىّ علیه السّلام ـ : ایشان روزى در جنگ صفین سرگرم
پیکار و جنگ بود و با این همه میان دو صف، مراقب خورشید بود . پس ابن عباس
به ایشان عرض کرد: اى امیر مؤمنان، این چه کارى است؟ فرمود: به زوال خورشید
مى نگرم تا نماز بگزاریم. پس ابن عباس عرض کرد: و آیا اکنون، هنگام نماز
است؟ جنگ، ما را از نماز به خود مشغول داشته است. پس حضرت فرمود: براى چه
با اینان مى جنگیم؟ ما فقط براى نماز با اینان مى جنگیم.
12 ـ ابن ابى جمهور: در
حدیث است که علىّ علیه السّلام هرگاه وقت نماز مى شد، ناآرام و لرزان مى
گشت و رنگش تغییر مى کرد . به ایشان گفته مى شد: شما را چه شده است، اى
امیرمؤمنان؟ مى فرمود: وقت نماز در رسیده است، وقت امانتى که خداوند آن را
بر آسمانها و زمین عرضه کرد و آن ها از بر دوش کشیدنش خوددارى ورزیدند و از
آن ترسیدند.
13 ـ امام صادق علیه السّلام :
هر گاه علىّ علیه السّلام به نماز مى ایستاد و مى گفت: «رو به سوى کسى
آوردم که آسمانها و زمین را آفریده »، رنگش تغییر مى کرد ، به گونه اى که
در چهره اش هویدا مى شد.
14 ـ همانا علىّ علیه السّلام ، در هر شبانه روز هزار رکعت نماز مى گزارد.
15 ـ ابن عباس:
دو شتر ماده بزرگ و فربه را براى پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله هدیه
آوردند. پس به اصحاب فرمود: آیا کسى در میان شما هست که دو رکعت نماز با
قیام و رکوع و سجود و وضو و خشوع آن بگذارد بى آنکه به هیچ کار دنیایى
بیندیشد و در دل به فکر دنیا باشد ، تا یکى از این دو شتر را به او بدهم؟ و
این را یک بار و دو بار و سه بار گفت ولى هیچیک از اصحاب پاسخ ندادند.
پس
امیرمؤمنان برخاست و گفت: اى پیامبر خدا، من دو رکعت نماز مى خوانم و از
تکبیر نخستین تا سلام پایان آن، در دل به هیچ کار دنیایى نمى اندیشم. پس
حضرت فرمود: اى علىّ بخوان، خدا بر تو درود فرستد. پس امیرمؤمنان تکبیر گفت
و به نماز وارد شد و هنگامى که سلام دو رکعت را داد، جبرییل بر پیامبر
فرود آمد و گفت: اى محمّد، خدا به تو سلام مى رساند و مى فرماید: یکى از دو
شتر را به او ببخش. پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله گفت: من با او شرط
کرده بودم که اگر در دو رکعت نمازى که مى خواند، به هیچ کار دنیایى
نیندیشد، به او یکى از دو شتر را بدهم، در حالى که هنگام نشستن در تشهد با
خود اندیشید که کدام را بگیرد. پس جبرییل گفت: خداوند به تو سلام مى رساند و
مى فرماید: او اندیشید که کدام فربه تر و بزرگترند تا آن را بگیرد و
قربانى کند و در راه خدا صدقه دهد ، پس اندیشه اش براى خداى جلّ جلاله بوده
است ونه دنیا. پس پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله گریست و هر دو را به او
بخشید.
نماز فاطمه علیها السّلام
16 ـ ابن فهد: فاطمه علیها السّلام در نماز از ترس خداوند متعال، نفس نفس مى زد.
17 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله :
امّا دخترم، فاطمه، همانا سرور زنان جهان از آغاز تا پایان است . او پاره
اى از تنم ، نور چشمم، میوه دلم، روح و جانم و حوریه اى به صورت انسان است .
هرگاه در محرابش در پیشگاه پروردگار بزرگ و شکوهمندش مى ایستد ، نورش براى
فرشتگان آسمان جلوه مى نماید ، همانگونه که نور ستارگان براى ساکنان زمین
جلوه مى کند و خداوند جلّ جلاله به فرشتگانش مى گوید: «اى فرشتگان من ، به
کنیز من فاطمه ، سرور کنیزانم ، بنگرید که در پیشگاه من ایستاده و از ترس
من گوشت تنش مى لرزد و با دلش به عبادت من روى آورده است. شما را گواه مى
گیرم که پیروانش را از آتش، ایمن ساختم».
نماز امام حسن بن علىّ علیهما السّلام
18 ـ امام سجاد علیه السّلام :
همانا حسن بن علىّ علیهما السّلام هرگاه به نماز در پیشگاه پروردگارش ـ
جلّ جلاله ـ مى ایستاد، گوشت تنش مى لرزید و هرگاه بهشت و آتش را یاد مى
کرد ، چون مارگزیده به خود مى پیچید و بهشت را از خدا مى طلبید و از آتش به
خداوند پناه مى برد.
19 ـ
حسن بن علىّ بن ابیطالب علیهما السّلام نماز مى خواند که مردى از پیش روى
حضرت گذشت و یکى ...