وضو چيست؟
تمام وضوها را به يكي از دو صورت مي توان انجام داد: 1 . وضوي ترتيبى؛ 2 . وضوي ارتماسى.
دستور وضوي ترتيبي
در وضوي ترتيبي چهار چيز واجب است:.
واجب اوّل
شستن صورت از رستنگاه مو، يعني از جايي كه موي سر بيرون مي آيد تا آخر چانه از طرف طول و عرض آن به مقداري كه بين انگشت وسط وشست قرار مي گيرد كه اگر مختصري از اين مقدار را نشويد، وضو باطل است و براي آنكه يقين كند اين مقدار كاملاً شسته شده، بايد كمي اطراف آن را هم بشويد و البته بايد توجه داشت كه اين مقدار بايستي از بالا به پايين شسته شود.
واجب دوّم
شستن دست راست و بعد از آن دست چپ، از آرنج تا سرانگشتها، و براي آنكه يقين كند آرنج را كاملاً شسته، بايد كمي بالاتر از آرنج را هم بشويد؛ البته بايد توجه داشت كه اين قسمت را هم بايستي از بالا به پايين بشويد.
واجب سوّم
مسح كردن يك قسمت از چهار قسمت سر - كه همان مقابل پيشاني است - با دست راست و هر جاي اين قسمت را به هر اندازه مسح كند كافي است؛ حضرت امام(ره) مي فرمايند: بنابر احتياط واجب جاي مسح شده از عرض يك انگشت كمتر نباشد؛ اگر چه احتياط مستحب آن است كه از درازا به اندازه درازي يك انگشت و از پهنا به اندازه پهناي سه انگشت بسته مسح نمايد. البته بايد توجه داشت كه مسح سر لازم نيست بر پوست آن باشد، بلكه بر موي جلو سر هم صحيح است و اما كساني كه موي سرشان به حدّي بلند است كه اگر شانه كنند از حد مسح خارج مي شود بايد بيخ موها يا پوست سر را مسح نمايند.
واجب چهارم
مسح كردن روي پاها، اول پاي راست با دست راست و بعد پاي چپ با دست چپ، از سر يكي از انگشتها تا مفصل، ولي حضرت امام(ره) تا برآمدگي پاها را هم اجازه مي دهند، اين از نظر طول و اما از جهت عرض به هر اندازه باشد، كفايت مي كند، اگر چه به اندازه عرض انگشت كوچك باشد؛ ولي بهتر است به اندازه سه انگشت بسته و بهتر از آن مسح تمام روي پاست.
عروة الوثقى، في افعال الوضوء، مسأله49؛ تحريرالوسيله ج1، ص23؛ توضيح المسائل، مسأله237، 243، 245، 246، 249 تا 253.
مسائل مخصوص وضوي ترتيبي
1- اگر دست را تر كند و به صورت و دستها بكشد، چنانچه تري دست به قدري باشد كه بواسطه كشيدن دست، آب كمي بر آنها جاري شود، كافي است.
توضيح المسائل، مسأله244.
2- اينكه گفته شد كه شستن صورت و دستها از بالا به پايين باشد، مراد آب ريختن نيست كه حتماً بايستي آب را هم مثلاً از رستنگاه مو بريزد، بنابراين اگر كسي آب را پايين تر از رستنگاه مو بريزد - ولي با دست تر شستن را از رستنگاه مو شروع كند - مانعي ندارد.
عروة الوثقى، احكام وضو، مسأله44.
3- شستن صورت در وضو لازم نيست كه حتماً با دست راست صورت گيرد.
دستور وضوي ارتماسي
وضوي ارتماسي هم مانند وضوي ترتيبي چهار چيز واجب دارد منتها فرقش با وضوي ترتيبي در صورت و دستهاست كه در وضوي ترتيبي صورت و دستها به نيّت وضو شسته مي شد، ولي در وضوي ارتماسي صورت و دستها بايستي از بالا به پايين به نيّت وضو در آب فرو برده شده و يا به نيّت وضو از بالا به پايين از آب بيرون آورده شود.
توضيح المسائل، مسأله 261.
مشكلي در وضوىِ ارتماسي و راه حل آن
در وضوي ارتماسي بعضي از آقايان قائلند كه حتماً بايستي در هنگام فرو بردن اعضا در آب نيّت وضو شود، چون اگر فقط در هنگام بيرون آوردن نيّت شود، اين صدق شستن نمي كند؛ چون شستن چيزي است كه بايد ايجاد شود و اين با فرو بردن اعضا قبلاً در آب ايجاد شده و فرض هم اين است كه در وقت فرو بردن در آب اين شخص نيّت وضو نداشته و در وقت بيرون آوردن چون ابقاي همان ايجاد قبلي است، لذا صدق شستن نمي كند، لذا مي فرمايند: بايستي حتماً در هنگام فرو بردن اعضا در آب نيّت وضوي ارتماسي بشود و چون با فرو بردن در آب و فراگرفتن آب تمام عضو را، شستن تمام مي شود، هنگام بيرون آوردن آبهايي كه به دست مي رسد آب خارج محسوب مي شود. اين دسته از آقايان براي مسحها مي فرمايند بايستي تمام دست چپ يا بعضي از آن را حتماً وضوي ترتيبي داد تا مسحها با آب خارج تحقّق پيدا نكند، اما حضرت امام(ره) مي فرمايند: هم در هنگام فرو بردن اعضا در آب مي شود نيّت وضو كرد و هم در هنگام بيرون آوردن، حالا طبق فرمايش ايشان اگر در هنگام بيرون آوردن نيّت وضو شود، براي مسحها اشكال پيش نمي آيد، اما اگر در هنگام فرو بردن نيّت وضو شود و بخواهيم مسحها هم با آب خارج صورت نگيرد راه حلّش اين است كه تمام دست چپ يا بعضي از آن را وضوي ترتيبي بدهيم - همان گونه كه آن دسته از آقايان فرموده بودند - و مرحوم آقاي حكيم در شرح عروة الوثقي (مستمسك) در شرح وضوي ارتماسي راه حل ديگري هم ارائه مي دهند كه در هنگام فرو بردن نيّت شستن اول و در هنگام بيرون آوردن نيّت شستن دوم داشته باشد؛ چون خواهيم گفت كه در وضو شستن اول واجب، و شستن دوم طبق فرمايش حضرت امام(ره) جايز، و طبق فتواي ديگران مستحب، و شستن سوم حرام است و اين فرمايش ايشان طبق مبناي حضرت امام(ره) هم كه هنگام بيرون آوردن هم جايز مي دانند تطبيق مي كند.
عروة الوثقى، افعال وضو، مسأله21؛ التنقيح ج5، ص119؛ مستمسك، ج2، ص357.
مسائل مخصوص وضوي ارتماسي
1- اگر وضوي بعضي از اعضا را ارتماسي و بعضي را غير ارتماسي انجام دهد، اشكال ندارد و حتي يك عضو را هم مي تواند ترتيبي و ارتماسي وضو دهد؛ مثلاً، از آرنج تا بند دست را ارتماسي و بقيه را ترتيبي وضو دهد.
توضيح المسائل، مسأله263.
2- در وضوي ارتماسي هم بايد صورت و دستها از بالا به پايين شسته شود؛ پس اگر وقتي كه صورت و دستها را در آب فرو مي برد، قصد وضو كند، بايد صورت را از طرف پيشاني و دستها را از طرف آرنج در آب فرو برد و اگر موقع بيرون آوردن از آب قصد وضو كند، بايد صورت را از طرف پيشاني و دستها را از طرف آرنج بيرون آورد.
توضيح المسائل، مسأله 262.
مسائل مشترك وضوي ترتيبي و ارتماسي
1- در وضو، شستن صورت و دستها براي بار اول واجب و براي بار دوّم جايز و در مرتبه سوم و بيشتر از آن حرام مي باشد و اگر با يك مشت آب تمام عضو شسته شود و به قصد وضو بريزد، يك مرتبه حساب مي شود چه قصد بكند يك مرتبه را يا قصد نكند.
توضيح المسائل، مسأله248.
توضيح
الف) مراد از شستن چيست آيا مراد آب ريختن است يا دست كشيدن شستن يعني رساندن آب به تمام عضو وضو و مراد دست كشيدن و يا آب ريختن نيست و حتي دست كشيدن در وضو واجب نيست. بنابراين اگر با آفتابه يا وسيله ديگر از بالا به پايين روي دستها آب بريزد و يقين كند كه آب همه جاي دستش را گرفته است، دست كشيدن لازم نيست.
ب) حضرت امام در اين مسأله فرموده اند: (اگر با يك مشت آب تمام عضو شسته شود و به قصد وضو بريزد يك مرتبه حساب مي شود چه يك مرتبه را قصد بكند يا قصد نكند).
اما ديگران در همين مسأله فرموده اند: (اينكه كدام شستن اول يا دوم يا سوم است مربوط به قصد كسي است كه وضو مي گيرد؛ پس اگر به قصد شستن مرتبه اول مثلاً ده مرتبه آب به صورت بريزد، اشكال ندارد و همه آنها شستن اول حساب مي شود و اگر به قصد اينكه سه مرتبه بشويد سه مرتبه آب بريزد، مرتبه سوم آن حرام است).
فرق اين دو مسأله چيست؟
اين دو مسأله فرق بسيار دقيقي دارند و براي بهتر واضح شدن اين مسأله اين چنين مي گوييم كه ديگران در شستن در وضو دو تا قصد و نيّت را شرط مي دانند يكي اينكه اين آب را به نيّت وضو بريزد، نه براي چيز ديگر و ديگر اينكه اين آب را به نيّت شستن چندم مي ريزد، ولي حضرت امام همان نيّت اول را كافي دانسته و مي فرمايند: نيّت دوم خود به خود محقق مي شود و اين فرق اثر عملي هم دارد به اين صورت كه اگر كسي تصميم داشته باشد به نيّت شستن اول پنج مشت آب روي صورتش بريزد و با ريختن مشت سوم تمام صورتش را آب بگيرد، در اينجا به فتواي ديگران مي تواند دو مشت ديگر را هم به همان نيّت شستن اول بريزد، ولي به فرمايش حضرت امام شستن اول تمام شده و آن دو مشت خود به خود سراغ شستن دوم مي رود.
ج) حضرت امام درباره شستن دوم فرموده اند: (مرتبه دوم جايز) ولي آقايان ديگر فرموده اند: (مرتبه دوم مستحب) است، فرق اين دو با هم چيست.
در باره شستن دوم سه قول است: 1- حرمت؛ 2- استحباب؛ 3- جواز؛ با اينكه تركش بهتر است و اينكه حضرت امام فرموده اند: جايز است يعني حرام نيست و اما چون دليل استحباب بر ايشان روشن نبوده، فتواي به استحباب نداده اند و ايشان مي فرمايند: بعيد نيست كه صورت و دستها يك مرتبه شسته شود بهتر باشد، بلكه حتي يك مرتبه آب ريخته شود و اينكه شستن دوم تشريع و جايز شمرده شده، به خاطر ضعف مردم بوده است.
عروة الوثقى، مستحبات الوضوء (التاسع)، جواهر الكلام، ج2، ص266.
د) اينكه فرموده اند: (مرتبه سوم حرام) است، آيا اين حرمت وضو را هم باطل مي كند.
در بعضي از موارد موجب بطلان وضو مي شود، مثلاً:.
- در صورتي كه به اين قصد سه بار بشويد كه دين گفته و حال آنكه دين چنين چيزي را نفرموده است كه در اين صورت تشريع و بدعت است كه هم حرام و هم موجب بطلان وضو مي گردد.
- اينكه دست چپ را سه مرتبه بشويد كه چون آب دفعه سوم جزء آب وضو نيست، آن وقت براي مسح پاهايش اشكال پيدا مي شود كه با آب خارج مسح مي گردد.
2- فرق وضوي زن و مرد فقط در يك عمل استحبابي است، آن هم مربوط به همين شستن اول و دوم كه در مسأله قبل گفته شد به اين بيان كه بر مردها مستحب است در شستن دستها آب اول را از پشت دست ريخته و دستها را از روي آن بشويد ولي شستن دوم را از داخل دست شروع كنند و اما زنها به عكس مردها.
عروة الوثقى، في مستحبات الوضوء.
3- در شستن صورت اگر پوست صورت از لاي مو پيدا باشد بايستي آب را به پوست برساند و اگر پيدا نباشد شستن مو كافي است و رساندن آب به زير آن لازم نيست و اما اگر شك كند كه پوست صورت از لاي مو پيداست يا نه، بنابر احتياط واجب بايد مو را شسته و آب را به پوست هم برساند.
توضيح المسائل، مسأله240، 241.
4- شستن داخل بيني و مقداري از لب و چشم كه در وقت بستن ديده نمي شود، واجب نيست؛ ولي براي آنكه يقين كند از جاهايي كه بايد شسته شود، چيزي باقي نمانده، واجب است مقداري از آنها را هم بشويد و كسي كه نمي دانسته بايد اين مقدار را بشويد، اگر نداند در وضوهايي كه گرفته اين مقدار را شسته يا نه، نمازهايي كه خوانده صحيح است و اگر جايي را شك دارد كه جزء ظاهر بدن است كه بايد شسته شود يا جزء باطن است، بايستي بشويد.
عروة الوثقى، احكام وضو، مسأله23، توضيح المسائل، مسأله342.
5- كسي كه پيش از شستن صورت دستهاي خود را تا مچ شسته در موقع وضو بايد تا سرانگشتها را بشويد و اگر فقط تا مچ را بشويد، وضوي او باطل است.
توضيح المسائل، مسأله247.
6- در هنگام وضو لازم نيست كه صورت و دستها قبل از وضو گرفتن خشك باشند، ولي بايد آبي كه براي وضو استفاده مي شود بر آن تري غلبه پيدا كند، بلكه اگر تر باشند، وضو صحيح است و اما جاي مسح سر بايستي خشك باشد، ولي رطوبت كم به حدي كه اگر كسي بعد از مسح ديد بگويد اين رطوبت از مسح است، اشكال ندارد.
توضيح المسائل، مسأله256.
7- وضو گرفتن در هنگام باريدن باران اشكال ندارد، به شرطي كه آنچه روي صورت و دستهايش مي ريزد، نيّت كند كه آنها هم آب وضو باشد و در وقت مسحها مواظب باشد آن آب كف دستهايش را نگيرد - البته همان مقداري كه مي خواهد مسح كند - و جاي مسحش هم تر نشده باشد.
8- در مسح سر و روي پاها، بايد دست را روي آن بكشد و اگر دست را نگهدارد و سر يا پا را به آن بكشد، وضو باطل است؛ ولي اگر موقعي كه دست را مي كشد سر يا پا مختصري حركت كند اشكال ندارد.
توضيح المسائل، مسأله255.
9- اگر براي مسح رطوبتي در كف دست نمانده باشد، نمي تواند دست را به آب خارج تر كند، بلكه بايد از اعضاي ديگر وضو رطوبت بگيرد و و با آن مسح نمايد و اگر رطوبت كف دست فقط به اندازه مسح سر باشد، مي تواند سر را با همان رطوبت مسح كند و براي مسح پاها از اعضاي ديگر وضو رطوبت بگيرد.
توضيح المسائل، مسأله257، 258.
تذكر: در حال اضطرار گرفتن آب از اعضاي ديگر و وضو براي مسحها مسلماً اشكال ندارد، مانند گرمي هوا و تب شديد و باد شديد؛ امّا در حال اختيار ولو بعضي اجازه نمي دهند، ولي حضرت امام مي فرمايند جايز است، منتها در هر دو صورت به شرطي كه آن آب از جايي باشد كه از حد اعضاي وضو خارج نباشد.
عروة الوثقى، احكام وضو، مسأله.
10- كسي كه در كارهاي وضو و شرايط آن مثل پاك بودن آب و غصبي نبودن آن خيلي شك مي كند، بايد به شك خود اعتنا نكند، وظن در اينجا هم حكم شك را دارد.
تحرير الوسيله، ج1، ص33، مسأله 1، توضيح المسائل، مسأله299.
شرايط وضو
شرايط صحيح بودن وضو سيزده چيز است كه ما از اين سيزده شرط آنهايي را كه نياز به توضيح دارد در اينجا ذكر مي نماييم:.
شرط دوّم
آب وضو بايستي مطلق باشد، به طور كلي مايعات بر دو دسته اند: يك دسته از آنها اصلاً اسم آب بر آنها اطلاق نمي شود مانند شير، نفت، شيره، و... و دسته ديگر مايعاتي است كه آب به آنها اطلاق مي شود كه اين دسته خود به دو قسم تقسيم مي شود:.
الف) قسمي كه در نام گذاري بر آن فقط اطلاق (آب) تنها كافي نيست بلكه بايستي چيز ديگري هم به آن اضافه كرد؛ مانند آب هندوانه و گلاب كه از چيزي گرفته شده اند و يا آبِ گل كه با چيزي مخلوط شده است.
ب) قسم دومش آن است كه در نام گذاري فقط اطلاق نام آب بر آن كافي است، كه اگر به چيزي هم نسبت داده شود طوري است كه بدون آن هم اطلاق آب بر آن صادق است؛ مانند آب دريا، آب چاه و....
حال مي فرمايند شرط مايعي كه انسان با او وضو مي گيرد آن است كه از قسم دوم (آب مطلق) باشد؛ يعني آبي كه نه از چيزي گرفته شده و نه با چيزي مخلوط شده باشد كه عرفاً به او آب نگويند.
التنقيح، ج2، ص11، توضيح المسائل، مسأله15.
معيار مضاف بودن آبي كه با چيزي مخلوط شده.
معيار مضاف بودن آبي كه با چيزي مخلوط شده، عرف است كه اگر آبي را مضاف بدانند، مضاف است و اما اينكه بعضي مي گويند: اگر در آب گل آلود كف دست ديده شود مضاف نيست و اگر ديده نشود مضاف است، معيار صحيحي نيست.
يادآوري
1- آبي كه معلوم نيست مطلق است يا مضاف، اگر قبلاً مطلق بوده، حكم آب مطلق را دارد و اگر مضاف بوده، حكم آب مضاف را دارد و اما اگر حالت سابقش روشن نيست و غير از اين آب، آب ديگري هم ندارد، بايستي براي نماز با اين آب وضو گرفته و تيمم هم بنمايد.
تحرير الوسيله، ج1، ص25، مسأله 3.
2 - به مسأله 266 توضيح المسائل مراجعه شود.
شرط سوّم
آب وضو و فضايي كه در آن وضو مي گيرد مباح باشد.
درباره آب وضو غصبي نبودن را حضرت امام شرط مي دانند، ولي درباره مباح بودن مكان وضو و يا فضايي كه در او وضو گرفته مي شود، ايشان احتياط مستحب دارند ولو در تصرفش در غصب كار حرامي كرده است و اما درباره آب وضو، بايستي انسان اگر آب وضو مال كس ديگري است علم به رضايت او داشته باشد و در صورت شك نمي شود وضو گرفته و تصرفات ديگر نمود، الاّ در نهرهاي بزرگ و قناتها كه تا مادامي كه صاحبانشان نهي نكرده اند، مي شود وضو گرفته ولو در ميان آنها صغير و ديوانه باشد.
تحريرالوسيله، ج1، ص25، 26، مسأله 7 و عروة الوثقى، في شرائط الوضوء، مسأله 13.
يادآوري
1- كلمه مباح در اينجا در مقابل غصبي بودن استعمال شده، يعني غصبي نبودن، و گاهي هم مباح گفته مي شود و از آن اراده عدم حكم وجوب يا حرمت يا استحباب يا كراهت مي شود؛ مانند كلمه (شير) در فارسي كه استعمالاتش فرق مي كند.
2- مكان غصبي با فضاي غصبي فرق دارند؛ زيرا گاهي ممكن است هم مكان وهم فضا غصبي باشد و گاهي ممكن است فقط فضا غصبي باشد.
3- به توضيح المسائل مسأله 268- 270 مراجعه شود.
شرط چهارم و پنجم
ظرف آب وضو مباح باشد و همچنين از طلا و نقره نباشد.
اگر آب ديگري جز همان آبي كه در ظرف غصبي و يا طلا و نقره است ندارد، وضو با آن آب باطل است، چون در اينجا مأمور به وضو نيست و چون وضويش امر ندارد، لذا چه ارتماسي وضو بگيرد و يا ترتيبى، به وسيله آن ظرف آب بريزد يا با مشت آب بردارد، وضو باطل است؛ چون در تمام صورت تصرف در ظرف غصبي است و در اينجا اصلاً امر به وضو مطلقاً ندارد؛ مگر اينكه آب را در ظرف ديگري بريزد كه آن ظرف مانع شرعي نداشته باشد كه در اينجا ولو در اين تصرفش كار حرام انجام داده، ولي حالا كه آب بدون مانع پيدا كرد، امر به وضو مي آيد و اما در صورت دوم كه غير از اين آب، آب ديگر بدون مانع دارد، در آنجا امر به وضو ساقط نشده و لذا در اين مورد اگر بخواهد در اين ظرف غصبي وضوي ارتماسي بگيرد، وضويش باطل است، چون وضو در چنين ظرفي نهي شده است. اما اگر بخواهد به وسيله مشت آب بردارد، ولو در وقتي كه آب را بر مي دارد به خاطر تصرف در غصب معصيت كرده، ولي وضويش صحيح است؛ چون با آوردن آب به بيرون از ظرف مانع از آب برداشته مي شود و نهي به وضويش نمي خورد. .
تحريرالوسيله، ج1، ص26، مسأله 8.
يادآوري
به مسائل 247 و 275 توضيح المسائل مراجعه شود.
شرط ششم
اعضاي وضو موقع شستن و مسح كردن پاك باشد.
قبل از وضو لازم نيست تمام اعضاي بدن پاك باشد، بلكه مي شود هر عضو را قبل از وضو دادن پاك كرد، ولي يك شستن هم به قصد ازاله نجاست و هم به قصد پاك كردن كفايت نمي كند و لو به فرو بردن در آب كر و جاري باشد، ولي اگر در هنگام فرو بردن قصد طهارت آن عضو را داشته باشد و در هنگام بيرون آوردن نيّت وضو نمايد كافي است - البته اين نوع وضو وضوي ارتماسي است - و اما نجس شدن عضوي بعد از وضو گرفتن آن اشكال ندارد، اگر چه وضو تمام نشده باشد.
عروة الوثقى، في شرائط الوضوء (الثانى).
يادآوري
1- اگر يكي از اعضاي وضو قبلاً نجس بوده بعد از وضو شك مي كند كه آيا آنجا را آب كشيده و وضو گرفته يا نه در اينجا سه صورت دارد: يا مي داند كه در حال وضو گرفتن ملتفت نبوده و توجه نداشته كه آنجا نجس است كه در اين صورت وضو باطل است يا مي داند كه در حال وضو توجه داشته و يا شك دارد كه توجه داشته يا نه، كه در اين دو صورت وضو صحيح است، ولي در عين حال در تمام سه صورت آن عضو به حال نجاست خود باقي است و بايستي آن عضو را آب بكشد و به هر جاي بدن يا لباس هم كه يقين دارد از آن رطوبت نجس رسيده است، بايستي آنجا را هم آب بكشد.
عروة الوثقى، فى شرائط الوضوء، مسأله 52 و توضيح المسائل، مسأله 278.
2- به مسأله 279 توضيح المسائل مراجعه شود.
شرط هفتم
وقت براي وضو و نماز كافي باشد.
آرى، در صورتي وظيفه اش وضو گرفتن است كه اگر وضو بگيرد تمام نماز در وقت خوانده مي شود و اما اگر بخواهد وضو بگيرد و مقداري ولو كمتر از يك ركعت خارج وقت خوانده شود، وظيفه اش تيمم است، مگر آن كه تيمم هم همين مقدار وقت (به مقدار وضو گرفتن) لازم داشته باشد و اما در همان صورت اول هم كه وظيفه اش تيمم است، اگر وضو بگيرد، معصيت كرده، ولي وضويش صحيح است.
عروة الوثقى، فى شرائط الوضوء (الثامن) و توضيح المسائل، مسأله280.
شرط هشتم
در وضو نيّت و در نيّتش هم اخلاص داشته باشد؛ يعني براي انجام دادن فرمان خداوند متعال و براي تقرب به او انجام دهد؛ البته در عروة الوثقي اين را دو شرط حساب كرده اند؛ يكي نيّت داشتن و ديگري خلوص.
نيّت چيست؟
نيّت، در تمام اعمالي كه نياز به نيّت دارد، توجه به دو چيز است:.
1- توجه به اينكه چه مي كند؛.
2- توجه به اينكه براي كه انجام مي دهد.
به طوري كه اگر كسي از او سؤال كرد كه چه مي كني و براي كه انجام مي دهي متحير نمانده و بتواند جواب دهد، بنابراين در نيّت، تلفظ كردن و به زبان گفتن و يا در قلب خطور دادن آن لازم نيست و اما راجع به اخلاص (براي چه كسي انجام مي دهد) بايد اعمال را فقط براي انجام فرمان خداوند متعال و تقرب به او انجام داد، نه براي (ريا) و خوشايند ديگران و الاّ باطل است؛ چه ريا در اصل عمل باشد، مثل اينكه از ترس پدر يا بخاطر اينكه نگويند نماز نمي خواند نماز بخواند، و چه ريا در كيفيت عمل باشد؛ مثل اينكه نماز را در اول وقت يا در مسجد يا در صف جلو يا پشت سر آقاي فلان و يا با تحت الحنك و عبا و يا با خشوع و گريه و... بخواند و چه ريا در اجزاي نماز باشد و لو اجزاي مستحبي - مثالهايي كه زده شده براي نماز بود و مي شود براي وضو هم مشابه اينها را در نظر گرفت - اما اگر هدفش از عمل و محرك او تقرب به پروردگار متعال است، ولي در ضمن مي خواهد به ديگري هم تعليم بدهد اشكالي ندارد و همچنين ريا بعد از عمل موجب بطلان عمل نمي شود - ولو ممكن است از ثواب عمل كم نمايد - و اما درباره اخلاص و مراحل آن به كتاب (اسرارالصلوة) حضرت امام و ديگران مراجعه شود.عروة الوثقى، في شرائط الوضوء،
مسأله 12، 13 و مسأله 29.
يادآوري
وضو گرفتن زن در جايي كه نامحرم او را مي بيند، باطل نيست، اگر چه معصيت كرده است.
عروة الوثقى، في شرائط الوضوء، مسأله 30.
شرط دهم
در وضو موالات داشته باشد، يعني كارهاي وضو را پشت سر هم انجام دهد.
معيار موالات داشتن يكي از دو چيز است:.
1- اعضاي قبلي هنوز خشك نشده باشند؛ البته مراد اعضايي نيست كه داراي مو هستند؛ مانند ريش، زيرا آنها چون خيلي ديرتر خشك مي شوند معيار نيستند.
2- پشت سر هم بودن عرفى.
كه هر كدام از اين دو باشد كافي است.
عروة الوثقى، في شرائط الوضوء، مسأله 27 و تحريرالوسيله، ج1، ص28، مسأله 15، 17.
شرط يازدهم
شستن صورت و دستها و مسح سر و پاها را در حال اختيار، خود انسان انجام دهد.
آنچه در اين فرض وضو را باطل مي كند اين است كه در اصل شستن، يعني رساندن آب به صورت يا دستها يا مسحها، اگر كسي ديگري را كمك كند، وضو باطل است؛ اما اگر در كمكهاي ديگر كه قبل از شستن و مسح كردن است، اگر كسي وضو گيرنده را كمك كند، وضو باطل نيست و اما كمكهاي قبلي را آقايان سه دسته كرده اند:.
1- كمكهاي دور، مانند آب آوردن براي وضو گيرنده و يا گرم كردن براي وضوي او، كه مسلماً هيچ اشكالي ندارد.
2- كمكهاي نزديك تر مانند آب ريختن در كف دست كسي كه خود او آب را به صورت و دستهايش بريزد كه در اين صورت ولو كراهت دارد؛ يعني ثواب وضو را كم مي كند ولي باز هم وضو باطل نيست.
3- كمكهاي خيلي نزديك مثل اينكه كسي آب را به صورت يا دستهاي كسي بريزد، ولي خود او نيّت وضو كرده و آب را به تمام عضو وضو برساند، كه در اين صورت هم مي فرمايند وضوي او صحيح است.
پس، وضو در جايي باطل است كه در حال اختيار ديگري صورت يا دستهاي او را شسته و يا سر و پاهاي او را به وسيله دستهاي خود يا دستهاي وضو گيرنده مسح نمايد و اما در حال اضطرار كه خود نمي تواند صورت يا دستهاي خود را شسته و يا مسح سر و يا پاها را بكشد، بايد نايب بگيرد و لو به مزد دادن باشد - در حد توان و قدرت - البته بايد توجه داشت كه هر مقدار از كارهاي وضو را كه خودش مي تواند انجام دهد، نبايستي نايب انجام دهد و اگر نشود با دستهاي خودش مسحش داد بايستي بنابر احتياط واجب تيمم هم بنمايد.
عروة الوثقى، في شرائط الوضوء، (التاسع) و تحرير الوسيله، ج1، ص27 وتوضيح المسائل، مسأله 285 - 287.
شرط سيزدهم
در اعضاي وضو مانعي از رسيدن آب نباشد.
اگر در اعضاي وضو مانعي از رسيدن آب باشد، وضو باطل است و قبل از وضو اگر احتمال مي دهد در اعضايش مانعي باشد بايد آن قدر وارسي كند كه اطمينان پيدا كند كه چيزي نيست، البته در صورتي كه احتمال او در نظر مردم به جا باشد؛ مثل اينكه بعد از گل كاري يا رنگ كاري يا خمير كردن شك كند چيزي از آنها به دستش چسبيده يا نه و همچنين اگر چيزي به اعضاي وضو چسبيده، ولي نمي داند آيا اين مانع است يا نه، بايستي برطرف نمايد.
توضيح المسائل، مسأله239، 290، 293.
يادآوري
1- اگر پيش از وضو بداند كه در بعضي از اعضاي وضويش مانعي از رسيدن آب هست - مانند انگشتر - و بعد از وضو شك كند كه آيا در موقع وضو آب را به آنجا رسانده يا نه، سه صورت دارد:.
الف) يا مي داند كه در حال وضو گرفتن متوجه آن مانع نبوده، كه در اين صورت بايد دوباره وضو بگيرد؛.
ب) و يا مي داند ملتفت بوده؛.
ج) و يا شك دارد، كه در اين دو صورت وضويش صحيح است.
توضيح المسائل، مسأله295.
2- اگر بعد از وضو چيزي كه مانع از رسيدن آب است در اعضاي وضو ببيند و نداند كه موقع وضو بوده يا بعد پيدا شده، در اينجا هم سه صورت دارد:.
الف) اگر مي داند در حال وضو توجه نداشته كه مانعي نباشد، وضو باطل است؛.
ب) و اگر مي داند ملتفت بوده،.
ج) يا شك دارد ملتفت بوده يا نه،.
در دو صورت فوق وضو صحيح است.
تحرير الوسيله، ج1، ص27، مسأله 12، توضيح المسائل، مسأله 297.
شرايط واقعي و شرايط توجهي.
از اين سيزده شرطي كه براي وضو گفته شده، بعضي از آنها شرايط (واقعى) و بعضي شرايط (توجهى) هستند و اما شرايط واقعي آن شرايطي است كه حتماً بايستي وضو آنها را داشته باشد كه وضو گيرنده چه عمداً و چه از روي جهل يا فراموشي آنها را به جا نياورد، وضو باطل است و اما شرايط توجهي آنهايي هستند كه وضو گيرنده اگر از روي جهل يا فراموشي به جا نياورد، اشكال ندارد.
شرايط واقعي
1- پاك بودن آب وضو (شرط اول)؛.
توضيح المسائل، مسأله265.
2- مضاف نبودن آب وضو (شرط دوم)؛.
توضيح المسائل، مسأله265.
3- پاك بودن اعضاي وضو هنگام شستن و مسح كردن (شرط ششم)؛.
توضيح المسائل، مسأله 278، عروة الوثقى، في شرائط الوضوء، مسأله 52.
4- نيّت و خلوص در نيّت داشتن (شرط هشتم)؛.
عروة الوثقى، شرط سيزدهم، تحريرالوسيله ج1، ص29، مسأله 18.
5- ترتيب (شرط نهم)؛.
عروة الوثقى، في شرائط الوضوء، الشرط العاشر.
6- موالات (شرط دهم)؛.
عروة الوثقى، في شرائط الوضوء، الشرط الحادى عشر.
7- استعمال آب برايش مانعي نداشته باشد (شرط دوازدهم)؛ اگر نداند كه آب براي او ضرر دارد و وضو بگيرد و بعد بفهمد ضرر داشته، احتياط واجب آن است كه تيمم كند و با آن وضو نماز نخواند و اگر با آن وضو نماز به جا آورده، دوباره آن را انجام دهد و اما كسي كه مي داند آب برايش ضرر ندارد، چنانچه غسل كند يا وضو بگيرد و بعد بفهمد كه آب براي او ضرر داشته، وضو و غسل او صحيح است.
توضيح المسائل، مسأله288.
8- در اعضاي وضو مانعي از رسيدن آب نباشد (شرط سيزدهم).
توضيح المسائل، مسأله 297.
شرايط توجهي!
1- غصبي نبودن آب وضو و مكان وضو، كه ولو خودش غصب كرده و فراموش كرده باشد، صحيح است. و حضرت امام درباره جهل در غصبي بودن مي فرمايد: چه جهل، جهل به حكم باشد - كه نمي دانسته وضو با آب غصبي حرام است - يا جهل به موضوع باشد، بدين معنا كه حكم را مي دانسته، ولي نمي دانسته اين آب غصبي است و جاهل هم چه قاصر باشد چه مقصر، (شرط سوم)؛.
عروة الوثقى، في شرائط الوضوء؛ مسأله 4 و توضيح المسائل، مسأله272.
2- غصبي نبودن ظرف آب وضو (شرط چهارم)؛.
عروة الوثقى، في شرائط الوضوء، مسأله 20.
3- از طلا و نقره نبودن ظرف آب (شرط پنجم)؛.
4- كافي بودن وقت براي وضو و نماز كه حتي حضرت امام مي فرمايند: كسي كه بايد در تنگي وقت تيمم كند، اگر به جاي تيمم، وضو بگيرد، صحيح است، چه براي آن نماز وضو بگيرد يا براي كار ديگر (شرط هفتم).
توضيح المسائل، مسأله281.
بعضي از مستحبات وضو
1- مسواك كردن ولو با انگشت باشد و بهتر مسواك كردن با چوب اراك است؛.
2- شستن دستها تا بند دست؛.
عروة الوثقى، في شرائط الوضوء، مسأله 13.
3- مضمضه كردن (آب در دهان گرداندن) و استنشاق نمودن (آب در بيني كردن) هر كدام سه مرتبه؛.
4- برداشتن آب با دست راست، هر چند كه براي شستن دست راست، بعد از برداشتن آب با دست راست آن را به داخل كف دست چپ مي ريزد و دست راست را شستشو مي دهد؛.
5- ريختن آب وضو از بالاي صورت و دستها؛.
6- مردها آب شستن اول را در دستها از پشت دستها و آب شستن دوم را از داخل دستها بريزند، به خلاف زنها؛.
7- دست كشيدن براي رساندن آب به اعضاي وضو، ولو بدون دست كشيدن هم آب برسد؛.
8- خواندن سوره قدر در حال وضو؛.
9- خواندن (آيتالكرسى) بعد از وضو؛.
10- خواندن دعاهاي وارد شده از ائمه - عليهم السلام - در هنگام وضو، كه در مسأله 264 توضيح المسائل بيان شده است.
عروة الوثقى، مستحبات وضو.
بعضي از مكروهات وضو
1- كمك گرفتن در وضو، البته در غير شستن و مسح كردنها و غير حال ضرورت، مثل آب ريختن ديگري در كف دست وضو گيرنده؛.
2- وضو گرفتن در مكان استنجا؛.
3- وضو گرفتن با آبي كه به وسيله گرماي خورشيد گرم شده باشد؛.
و اما خشك كردن آب وضو را هم عده اي مكروه مي دانند، ولي حضرت امام مكروه نمي داند. .
عروة الوثقى، مكروهات وضو.
وضوي جبيره
در بحث وضوي جبيره اين مباحث قابل بررسي است:.
1- جبيره چيست.
2- موارد وضوي جبيره؛.
3- دستور وضوي جبيره؛.
4- مواردي كه علاوه بر وضوي جبيره، تيمم هم لازم است؛.
5- مواردي كه فقط بايستي تيمم كرد؛.
6- مواردي كه بايد وضو گرفته و بهتر است تيمم هم بكند؛.
7- مواردي كه بايد تيمم كرده و بهتر است وضو هم بگيرد؛.
8- تذكرات.
1- جبيره چيست؟
چيزي كه با آن زخم و شكسته را مي بندند و دوايي كه روي زخم و مانند آن مي گذارند (جبيره) ناميده مي شود.
توضيح المسائل، قبل از مسأله324.
2- موارد وضوي جبيره
1- جايي كه در يكي از اعضاي وضو زخم باشد، چه زخمهايي كه علت دروني دارند، مانند دملها (قروح) و چه زخمهايي كه علت بيروني دارند، مانند بريدگيها (جروح)؛.
2- در صورتي كه در يكي از اعضاي وضو شكستگي باشد؛.
3- كسي كه به خاطر چشم درد روي چشم را بسته و رساندن آب هم به چشمش ضرر دارد.
توضيح المسائل، مسأله342.
4- در صورتي كه آب براي بخشي از اعضاي وضويش (غير از سه علت گذشته) ضرر داشته باشد، مثل اينكه دستش از بند دست تا سر انگشتان رماتيسم دارد و پزشك گفته است كه آب براي او ضرر دارد و اما اگر آب براي تمام يك عضو ضرر داشته باشد، وظيفه تيمم است؛ البته مي شود صورت سوم را هم يكي از مصاديق قسم چهارم دانست.
تحريرالوسيله، ج1، ص35، مسأله 7.
5- در مواردي كه به اعضاي وضو يا غسل چيزي چسبيده باشد كه برداشتن آن ممكن نبوده و يا به قدري مشقت دارد كه نمي شود آن را تحمل كرد.
توضيح المسائل، مسأله 338.
6- در جايي كه در يكي از اعضاي وضو نجاستي چسبيده باشد كه جدا كردن و تطهير آن امكان نداشته باشد (مانند مسأله101 توضيح المسائل).
عروة الوثقى، احكام جبائر، مسأله 23.
3- دستور وضوي جبيره
قبل از بيان دستور وضوي جبيره يادآوري اين نكته لازم است كه در مواردي كه وضو گرفتن براي شخص، ضرر نداشته باشد، بايستي طبق معمول وضو بگيرد؛ ولو به برداشتن جبيره باشد. و يا اگر امكان برداشتن نيست، ولي به فرو بردن در آب مي توان آب را به پوست بدن رساند، بايستي اين كار را بكند، البته به شرطي كه عضو يا جبيره نجس نباشد.
توضيح المسائل، مسأله، 324، 327، عروة الوثقى، احكام جبائر.
واما در مواردي كه وظيفه گرفتن وضوي جبيره است، دستور وضوي جبيره اين است كه جبيره يا در محل شستن است و يا در محل مسح كردن كه احكام هر كدام ذيلاً بيان مي گردد.
اگر جبيره در محل شستن باشد.
اگر جبيره در محل شستن باشد
بايستي اعضا و اجزاي قبل از آن را شسته تا به جايي كه وظيفه او جبيره گرفتن است برسد كه در اينجا دو صورت دارد:.
1- روي زخم يا دمل يا شكستگى، باز است: كه در اين صورت كه آب ريختن روي او ضرر دارد، اگر دست تر كشيدن ضرر ندارد، بهتر است روي زخم يا دمل يا شكستگي را اگر پاك است با دست تر كشيده و بعد پارچه يا پلاستيك پاكي روي آن گذاشته و دوباره با دست تر روي پارچه و پلاستيك را مسح نمايد و اما اگر روي زخم يا دمل باز است و گذاشتن پارچه چه ممكن نيست، در اين صورت شستن اطراف زخم كافي است.
توضيح المسائل، مسأله 325.
2- روي زخم يا دمل يا شكستگي بسته است:.
در اينجا دو صورت دارد يا مي توان آن را باز كرده و روي آن را با دست تر كشيد و يا نمي توان؛ اگر باز كردن و دست تر كشيدن امكان دارد بايستي باز كرده و بنابر احتياط واجب با دست تر روي آن كشيده و بعد دوباره روي جبيره را با دست تر بكشد.و اما اگر روي آن باز نمي شود، بايستي روي همان جبيره را با دست تر بكشد، به شرطي كه روي جبيره نجس نباشد و الا بايستي روي آن به طوري كه جزء جبيره حساب شود، پارچه يا پلاستيك پاكي گذاشته و روي آن را با دست تر كشيده شود.
توضيح المسائل، مسأله 328، 329.
اگر جبيره در محل مسح باشد
اگر جبيره در محل مسح باشد، يا به اندازه واجب مسح جاي بدون جبيره هست يا نيست، اگر به اندازه واجب مسح جا براي مسح داشته باشد، بايستي همان جا را مسح نمايد و اما اگر جبيره تمام جاهاي مسح را گرفته باشد، يا باز كردن آن امكان دارد يا ندارد، اگر امكان دارد بايستي آن را باز كرده و به طور معمول مسح بكشد و اگر امكان نداشته باشد، بايستي روي همان جبيره را مسح نمايد؛ البته بايد توجه داشت كه هر مقدار از جاي مسح بدون جبيره باشد و امكان كشيدن دست هم بر روي آن باشد، نبايد از جبيره استفاده كرد، و همچنين اگر روي زخم يا دمل يا شكستگي باز باشد و كشيدن دست تر به عنوان مسح هم امكان نداشته باشد، بايستي پارچه يا پلاستيكي روي آن گذارده و روي آن را مسح نمايد و اگر گذاشتن پارچه امكان نداشته باشد، بايد به جاي وضو، تيمم كند و بهتر است يك وضوي بدون مسح هم بگيرد.
عروة الوثقى، احكام جبائر، مسأله4، توضيح المسائل، مسأله 327.
4- مواردي كه هم بايد وضوي جبيره گرفته و هم بايد تيمم نمايد
1) اگر زخم يا شكستگي يا دمل در جلوي سر يا روي پاها باشد و روي آن باز باشد، چنانچه نتواند آن را مسح كند، بايد پارچه پاكي روي آن بگذارد و روي پارچه را با تري آب وضو كه در دست مانده است، مسح كند و بنابر احتياط واجب تيمم هم بكند.
توضيح المسائل، مسأله326.
2) در صورتي كه آب براي زخم ضرر دارد يا رساندن آب ممكن نيست و يا زخم نجس است و نمي شود آن را آب كشيد و گذاشتن پارچه و دست تر كشيدن هم امكان ندارد، احتياط واجب آن است كه وضو گرفته و تيمم هم بكند.
توضيح المسائل، مسأله 329.
3) اگر جبيره تمام صورت يا تمام يكي از دستها يا تمام هر دو دست را گرفته باشد، بايد وضوي جبيره اي بگيرد و بنابر احتياط واجب تيمم هم بكند.
توضيح المسائل، مسأله 330.
4) اگر جبيره بيشتر از معمول اطراف زخم را گرفته و برداشتن آن ممكن نباشد بايد به دستور جبيره عمل كرده و بنابر احتياط واجب تيمم هم بكند.
توضيح المسائل، مسأله 335.
5) در صورتي كه در جاي وضو زخم و شكستگي نيست، ولي به جهت ديگري آب براي مقداري از دست و يا صورت ضرر دارد، در اين صورت علاوه بر وضوي جبيره بايستي بنابر احتياط واجب تيمم هم بكند.
توضيح المسائل، مسأله 336.
6) اگر كسي براي مرضي كه در چشم اوست موي چشم خود را بچسباند، بايد وضو و غسل را جبيره اي انجام دهد و احتياط آن است كه تيمم هم بنمايد (در تحريرالوسيله ج1، ص35، مسأله8 حضرت امام اين احتياط را صريحاً احتياط واجب بيان فرموده اند).
توضيح المسائل، مسأله342.
7) كسي كه نمي داند وظيفه اش تيمم است يا وضوي جبيره، بنابر احتياط واجب بايد هر دو را به جا آورد.
توضيح المسائل، مسأله343.
8) خوني كه به واسطه كوبيده شدن زير ناخن يا زير پوست مي ميرد، اگر طوري شود كه ديگر به آن خون نگويند، پاك است و اگر به آن خون بگويند در صورتي كه ناخن يا پوست سوراخ شود، اگر مشقت ندارد بايد براي وضو يا غسل خون را بيرون آورند و اگر مشقت دارد بايد اطراف آن را به طوري كه نجاست زياد نشود، بشويند و پارچه يا چيزي مثل پارچه بر آن بگذارند و روي پارچه دست تر بكشند و تيمم هم بكنند.
توضيح المسائل، مسأله101.
9) هر گاه در اطراف جراحت زيادتر از قدر متعارف را هم به خاطر ضرر رساندن آب به آن نتوان شست، بايستي بنابر احتياط واجب مقدار ممكن را شسته و بعد روي جبيره را مسح نموده و تيمم هم بكند.
عروة الوثقى، احكام جبائر، مسأله8.
10) جبيره اي كه روي زخم گذاشته مي شود اگر با خون به طوري مخلوط شود كه مانند يك شيءِ واحد شوند كه برداشتن آن موجب جراحت پيدا كردن محل و جريان خون بشود، در اينجا صاحب عروه مي فرمايد دو صورت دارد:.
يا خون استحاله شده و ديگر به آن خون گفته نمي شود (كه حضرت امام مي فرمايند اين حرف مجرّد فرضي بيش نيست و همچنين دوايي كه نجس شده آن هم بخواهد استحاله شده باشد، اين هم فرض دوم است) يا استحاله نشده و به همان حالت خودش باقي است.
درباره صورت اول مي فرمايند: بايستي وضوي جبيره بگيرد و بنابر احتياط واجب تيمم هم بنمايد و بهتر است در هنگام وضو پارچه پاكي روي زخم نهاده و روي آن را هم مسح نمايد و اما اگر استحاله نشده باشد، بايستي به دستور وضوي جبيره عمل نموده و پارچه اي روي آن انداخته و روي آن را مسح نمايد.
عروة الوثقى، احكام جبائر، مسأله20.
5- مواردي كه فقط بايستي تيمم كرد
1) اگر جبيره تمام اعضاي وضو را گرفته باشد، بايد تيمم نمود؛ ولي در عروة الوثقي مي فرمايند: اگر بيشتر اعضاي وضو را هم گرفته باشد، باز هم بايستي تيمم نمايد، مثل اينكه جبيره تمام صورت و دستهاي او را گرفته و فقط سر و پاهاي او سالم باشد.
عروة الوثقى، احكام جبائر، مسأله 2.
2) هرگاه يكي از اعضاي وضو نجس باشد و امكان تطهير آن هم نباشد، در اينجا حكم جبيره بر او صادق نيست و فقط بايستي تيمم نمايد (البته بايد توجه داشت اين غير از جايي است كه عين نجاست چسبيده و كندن آن امكان ندارد كه در مواردي كه بايد وضوي جبيره گرفت، حكم آن را بيان كرديم).
عروة الوثقى، احكام جبائر، مسأله 23.
3) اگر زخم يا شكستگي در غير مواضع وضو باشد، ولي استعمال آب براي آن ضرر داشته باشد، بايستي تيمم نمايد.
تحرير الوسيله، ج1، ص 35، مسأله 7.
4) اگر به خاطر چشم درد و ضرر داشتن آب براي او حتي شستن اطراف چشم هم امكان نداشته باشد، بايستي فقط تيمم نمايد.
تحريرالوسيله، ج1 ص35، مسأله88.
6- مواردي كه بايد وضو گرفته و بهتر است تيمم هم بكند
1) اگر به صورت و دستها چيزي مانند قير چسبيده كه كندن آن ممكن نيست، مسح كردن روي آن كافي است و بهتر است تيمم هم بنمايد.
تحريرالوسيله، ج1، ص35، مسأله 9.
7) مواردي كه بايد تيمم كرده و بهتر است وضو هم بگيرد
1) اگر زخم يا دمل يا شكستگي در جلو سر يا روي پاها باشد و روي آن باز باشد و گذاشتن پارچه براي مسح كردن روي آن هم امكان نداشته باشد، بايد به جاي وضو تيمم كرده و بهتر است يك وضوي بدون مسح هم بگيرد.
توضيح المسائل، مسأله 326.
2) اگر در جاي وضو زخم و جراحت و شكستگي نيست، ولي به جهت ديگري آب براي تمام دست و صورت ضرر دارد، بايد تيمم كند و احتياط مستحب آن است كه وضوي جبيره هم بگيرد.
توضيح المسائل، مسأله336.
تذكرات مربوط به وضوي جبيره
1- كسي كه وظيفه او تيمم است، اگر در بعضي از اعضاي تيمم او زخم يا دمل يا شكستگي باشد، بايد به دستور وضوي جبيره تيمم جبيره اي نمايد و همچنين اگر چيزي چسبيده است كه امكان برداشتنش نيست.
تحريرالوسيله، ج1، ص36، مسأله 12 وتوضيح المسائل، مسأله340.
2- در جبيره فرقي بين وضوهاي واجب و مستحب نيست.
عروة الوثقى، احكام جبائر، مسأله 27.
3- به مسائل 332 تا 334، 339، 341، 344، توضيح المسائل مراجعه شود.
چيزهايي كه براي آنها بايد وضو گرفت
براي شش چيز وضو گرفتن واجب است:.
اول: براي نمازهاي واجب غير از نماز ميّت.
يادآوري
1- اگر پيش از وقت نماز به قصد اينكه با طهارت باشد وضو بگيرد و يا غسل كند صحيح است.
توضيح المسائل، مسأله320.
2- س: اگر قبل از وقت نماز براي آن وضو بگيرد، وضوي او صحيح است يا خير و در صورتي كه صحيح باشد، آيا بين اينكه وقت نماز نزديك باشد يا نه، فرقي هست يا خير.
ج: وضويش صحيح است و وضو قبل از وقت و بعد از وقت مستحب است.
توضيح المسائل، مسأله321.
دوم: براي قضاي سجده و تشهد فراموش شده، اگر بين آنها و نماز حدثي از او سر زده باشد؛ مثلا بول كرده باشد.
توضيح
الف) حدث به چيزي گفته مي شود كه اگر براي انسان پيش آيد براي نمازش بايستي وضو گرفته و يا غسل نمايد، كه اگر حدث اصغر باشد براي نماز وضو مي گيرد و اگر حدث اكبر باشد بايستي براي نمازش غسل كند؛ حدث اصغر آن است كه سبب مي شود انسان براي نمازش وضو بگيرد؛ مانند بول كردن و... و حدث اكبر آن است كه موجب غسل مي گردد؛ مانند جنابت و...
ب) اگر انسان سجده و يا تشهدي را در نماز فراموش كند، دو صورت دارد: يا شك دارد كه به جا آورده يا نه و يايقين دارد كه انجام نداده است، اگر صورت شك باشد يا در محل است يا از محل گذشته، اگر شك كند و در محل باشد، بايستي به جا آورد و اما اگر شك كند و از محل آن گذشته باشد به شك خود اعتنايي نمي كند و اما اگر يقين داشته باشد كه به جا نياورده، چه در محل باشد و چه از محل گذشته باشد، بايستي برگردد و انجام دهد؛ مگر اينكه وارد ركن بعدي شده باشد؛ مثل اينكه وارد ركوع ركعت بعد شده باشد، كه اگر وارد ركوع شده و يا بعد از آن يقين پيدا كند، در اينجا حق برگشتن ندارد و بايد بعد از سلام نماز آن سجده يا تشهد را قضا نموده و بعد از آن هم دو سجده سهو بنمايد.
از مواردي كه وضو گرفتن واجب است، جايي است كه سجده و يا تشهدي را فراموش كرده و بعد از نماز هم از قضا كردن آن غفلت كرده و سپس وضوي او باطل شده و حدثي هم كه وضوي او را باطل كرده حدث اصغر بوده كه در اين صورت وقتي يادش آمد، بايستي وضو گرفته و رو به قبله نشسته و يك سجده يا تشهد را قضا نموده و بعد از آن دو سجده سهو هم به جا آورد.
سوم: براي طواف واجب خانه كعبه؛.
چهارم: اگر نذر كرده يا عهد كرده يا قسم خورده باشد كه وضو بگيرد؛.
پنجم: اگر نذر كرده باشد كه جايي از بدن خود را به خط قرآن برساند؛.
ششم: براي آب كشيدن قرآني كه نجس شده يا بيرون آوردن آن از مستراح و مانند آن در صورتي كه مجبور باشد دست ياجاي ديگر بدن خود را به خط قرآن برساند، ولي اگر معطل شدن به مقدار وضو بي احترامي به قرآن باشد، بايد بدون اينكه وضو بگيرد، قرآن را از مستراح و مانند آن بيرون آورد، يا اگر نجس شده آن را آب بكشد و تا ممكن است از زدن دست به خط قرآن خودداري كند و اما اگر ورق قرآن يا چيزي كه احترام آن لازم است، مثل كاغذي كه اسم خدا يا پيغمبر يا امام بر آن نوشته شده و يا تربت حضرت سيدالشهدا - عليه السلام - در مستراح افتاده و بيرون آوردن آن - حتي با خرج كردن مبلغي - امكان نداشته باشد، بايد به آن مستراح نروند تا يقين كنند كه آنها به كلي از بين رفته اند.
يادآوري
1) رساندن جايي از بدن، بدون طهارت (وضو، غسل يا تيمم) به خط قرآن يا اسم خداوند متعال، به هر زباني نوشته شده باشد، حرام است و همچنين مس نام مبارك پيامبر و امام و حضرت زهرا - عليهم السلام - اگر هتك و بي احترامي باشد، حرام است.
توضيح المسائل، مسأله317، 319.
2) در مورد آنچه كه در يادآوري اول گفتيم فرقي نيست كه آنچه مس مي شود (از اسامي مقدس) در قرآن باشد يا در جاي ديگر مانند بدن، روزنامه، اللّه (به صورت) طلا، و يا آرم جمهوري اسلامي و....
عروة الوثقى، في غايات الوضوء، مسأله8.
3) در كلماتي كه بين قرآن و چيزهاي ديگر مشتركند، ملاك قصد نويسنده است.
عروة الوثقى، في غايات الوضوء، مسأله 9.
4) اگر روي چيزي كه مس آن بدون طهارت حرام است، شيشه يا پلاستيك بكشند، مس آن اشكال ندارد.
عروة الوثقى، في غايات الوضوء، مسأله 12.
5) مس غير از خطوط قرآن، مانند حاشيه و جلد آن براي كسي كه طهارت (وضو، غسل يا تيمم) ندارد، حرام نيست، اگر چه كراهت دارد و نه تنها مس حاشيه كراهت دارد، بلكه همراه داشتن آن هم بدون طهارت مكروه است و همچنين مس ترجمه قرآن به هر زباني باشد، اشكالي ندارد به شرطي كه اسمي از اسامي خداوند در آن نباشد؛ چون مس اسم خداوند متعال به هر زباني كه باشد، بدون طهارت حرام است.
عروة الوثقى، في غايات الوضوء، مسأله16، 17.
6) جلوگيري بچه و ديوانه از مس خط قرآن واجب نيست، ولي اگر مس نمودن آنان بي احترامي به قرآن باشد، بايد از كار آنان جلوگيري كنند.
توضيح المسائل، مسأله 318.
7) به مسائل 301، 303، 304، 305 توضيح المسائل مراجعه شود.
8) اگر يقين دارد كه شروع به وضو گرفتن كرده است، ولي نمي داند كه آيا آن را تمام كرده است يا نه، بايستي دوباره وضو بگيرد.
عروة الوثقى، في شرائط الوضوء مسأله 49.
بعضي از وضوهاي مستحبي
1- براي نماز ميّت؛.
2- براي زيارت اهل قبور؛.
3- براي رفتن به مسجد؛.
4- براي رفتن به حرم امامان - عليهم السلام -؛.
5- براي همراه داشتن قرآن؛.
6- براي خواندن و نوشتن قرآن؛.
7- براي مسّ حاشيه قرآن؛.
8- براي خوابيدن؛.
9- براي دعا و طلب حاجت از خداوند متعال؛.
10- براي سجده شكر.
11- شب عروسي براي عروس و داماد؛.
12- براي آميزش شوهر با زن در حال حاملگى؛.
13- براي زن حائض مستحب است در اوقات نماز وضو گرفته و در جايگاهش به اندازه نماز خواندن بنشيند و مشغول ذكر و دعا و قرآن شود؛.
14- براي كسي كه وضو دارد، مستحب است دوباره وضو بگيرد؛.
15- براي شخص جنب اگر مي خواهد چيزي بخورد.
عروة الوثقى، في وضوئات المستحبة، مسأله 2 و توضيح المسائل، مسأله323.
چيزهايي كه وضو را باطل مي كند
هفت چيز وضو را باطل مي كند:.
اول: بول ولو قطره اي باشد، الاّ كسي كه بول او قطره قطره بي اختيار از او بيرون مي آيد (مسلوس) كه حكم آن از مسأله 306 توضيح المسائل به بعد بيان شده است.
يادآوري
1- آبي كه گاهي بعد از ملاعبه و بازي كردن از انسان خارج مي شود و به آن (مذى) مي گويند، پاك است و نيز آبي كه گاهي بعد از مني بيرون مي آيد و به آن (وذى) مي گويند و آبي كه بعد از بول بيرون مي آيد و به آن (ودى) گفته مي شود اگر بول به آن نرسيده باشد، پاك است و چنان كه انسان بعد از بول استبرا كند و بعد آبي از او خارج شود و شك كند كه بول است يا يكي از اينها، پاك مي باشد و هيچ كدام از اين آبها وضو را هم باطل نمي كند.
عروة الوثقى، في نواقض الوضوء، مسأله 3 و توضيح المسائل، مسأله 73.
2- اگر شك كند استبرا كرده يا نه و رطوبتي از او بيرون آيد كه نداند پاك است يا نه، نجس مي باشد و چنانچه وضو گرفته باشد، باطل مي شود و اگر شك كند كه استبرايي كه كرده، درست بوده و يا نه و رطوبتي از او بيرون آيد كه نداند پاك است يا نه، پاك مي باشد و وضو را هم باطل نمي كند.
توضيح المسائل، مسأله 74.
3- كسي كه استبرا نكرده اگر به واسطه آنكه مدتي از بول كردن او گذشته، يقين كند بول در مجراي ادرار نمانده است و رطوبتي ببيند و شك كند پاك است يا نه، آن رطوبت پاك مي باشد و وضو را هم باطل نمي كند.
توضيح المسائل، مسأله 75.
4- براي زن استبراي از بول (مطرح) نيست و اگر رطوبتي ببيند و شك كند كه پاك است يا نه، پاك مي باشد و وضو و غسل او را هم باطل نمي كند.
توضيح المسائل، مسأله 77.
دوّم: غائط ولو ذره اي باشد، الاّ كسي كه غائط او مرتب و بي اختيار از او بيرون مي آيد (مبطون) كه احكام آن در مسأله 308 توضيح المسائل و بعد از آن بيان شده است.
سوم: باد معده و روده كه از مخرج غائط خارج مي شود، مگر كسي كه به خاطر مرضي كه دارد باد معده بي اختيار از او خارج مي شود.
توضيح المسائل، مسأله 317.
چهارم: خوابي كه به واسطه آن چشم نبيند و گوش نشنود، اما اگر چشم نبيند، ولي گوش بشنود، وضو باطل نمي شود؛.
پنجم: چيزهايي كه عقل را از بين مي برد، مانند: ديوانگي و مستي و بيهوشى؛.
ششم: استحاضه زنان؛.
هفتم: كاري كه براي آن بايستي غسل كرد، مانند: جنابت و مس ميّت.
عروة الوثقى، في غسل مس الميّت، مسأله 14 و توضيح المسائل، مسأله323.