شاید بتوان همه مراتب عبادات و مقدمات آنها را وابسته به امر مهم حضور قلب دانست؛

چرا که حضور قلب یعنى حضور در محضر ملکوت خداوندگار و این نه تنها مقدمه لازم همه اعمال و اذکار بلکه بزرگترین نتیجه و مقصود مورد نظر است.

یکى از اسرار عبادات و فواید مهم، که هم مقدمه آن است، آن است که جمیع مملکت باطن و ظاهر، مسخر در تحت اراده الله و متحرک به تحرک الله شود و قواى ملکوتیه و ملکیه نفس از جنود [سپاهیان] الله شوند و همگى نسبت به حق‌ تعالى سمت ملائکه‌الله را پیدا کنند... ؛

و نتیجه این تسلیم اراده به حق در دار آخرت آن شود که حق‌ تعالى اراده او را در عوالم غیب نافذ فرماید و او رامثل اعلاى خود قرار دهد و این سلطنت الهیه‌اى است که به بنده دهند از براى ترک اراده خود و ترک سلطنت هواهاى نفسانیه و اطاعت ابلیس و هیچ یک از این نتایج که ذکر شد حاصل نمى‌شود مگر با حضور قلب کامل.

اگر قلب در وقت عبادت غافل و ساهى باشد، عبادت او حقیقت پیدا نکندو شبه لهو و بازى است.

از حضرت رسول ختمى‌ مرتبت روایت است که “عبادت کن خداى تعالى را چنانچه گویا او را مى‌بینى و اگر تو او را نمى‌‌بینى او تو را مى‌بیند.”

آنچه گذشت تنها بخش کوچکى ازنظر اهل دل بر باطن نماز است و هرکس در هر مرتبه‌‌اى مى‌تواند از نماز و عبادات بهره خاص خود را ببرد و این رمز وجوب نماز است برهمه افراد مکلف و نهى از ترک آن‌که سبب هلاکت انسان در دنیا و آخرت و دورى از مسیر سعادت است.